بابایی غافلگیر شد
عزیز دلم گل قشنگم دیروز که روز تولد بابا بود شما مریض شدی از صبح آب ریزش بینی شروع شد و خلاصه بعد از ظهر زنگ زدم دکترت نبود و برا امروز وقت گرفتم و بعد بردمت گذاشتم خونه مامان پری و رفتم برا بابا کیک گرفتم و گذاشتم خونه بعد اومدم خونه خاله مری آخه تو با مامانی رفته...
نویسنده :
Raha:)
10:59